متولد آخرین روز بهار

دفتر یادداشت مجازی من...

متولد آخرین روز بهار

دفتر یادداشت مجازی من...

45. سرماخوردگی

از دیروز عصر حسابی گلودرد داشتم ولی خودمو زدم به بی خیالی.. ولی اگه همون موقع آب نمک قرقره می کردم شاید کار به اینجا نمی کشید!!

از صبح گلو و بینیم حسابی می سوزه و هی عطسه می کنم. خیلی وقت بود سرما نخورده بودم!! یعنی همه اش آنفولانزا و چرک گلو و بدن درد و اینا گرفته بودم! الان دقیقاً همون حس سرماخوردگی دوران بچگیمو دارم.. از همون سرماخوردگی هایی که با دو روز شلغم خوردن و آب پرتقال و لیموشیرین خوردن درست می شد.. فقط حیف که الان هیچ کدومو ندارم :| به جاش از صبح سعی کردم چند لیوان آب، یه لیوان آب هویج و سیب و دو لیوان پونه بخورم، چند بار با پونه بخور کنم، چند بار با آب نمک و پونه قرقره کنم، کلی هم سیر و پیاز بخورم.. 2 ساعت خواب بعد از ظهرم کلی بهترم کرد. زحمت آش رو هم که مادرشوهر می کشه و من شب میرم نوش جان کنم! اصلاً خود درمانی رو از من یاد بگیرین :دی

فقط خدا کنه گلوم باز چرک نکنه و وضعم از این سرماخوردگی ساده به یه سرماخوردگی عفونی تغییر نکنه که دیگه واقعاً حوصله دکتر و دارو ندارم :((

نظرات 1 + ارسال نظر
ELi چهارشنبه 9 مهر 1393 ساعت 19:57 http://khuneyemajazieli.blogsky.com/

دو حالت داره : یا تازگیا خیلی مریض میشی یا هر وقت مریض میشی میای اینجا می نویسی که من فک می کنم هی مریض میشی :| خوب باش دیگه

نه از وقتی از مکه اومدم دو هفته خوبم دو هفته مریضم.. یعنی ماهی یه بار

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد