متولد آخرین روز بهار

دفتر یادداشت مجازی من...

متولد آخرین روز بهار

دفتر یادداشت مجازی من...

52. نگرانی های بی مورد!

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

51. عطر پاییز

رفتم لب پنجره. بعد از چند روز بارندگی و حتی بارش برف، هوا الان عالیه. یه هوای خنک (نه سرد) پاییزی، محکم کشیدم تو ریه هام. خیابون نه خیلی شلوغ بود نه خیلی خلوت. صدای ماشینا آرامش داشت. صدای مردم، صدای پای آدما.. خورشید داره غروب می کنه، نور نارنجی افتاده رو درختا و ساختمونا.
فکر کردم با عکس و فیلم می شه اینا رو ثبت کرد، ولی اون هوای خنک رو نه.. خیلی دلم خواست این هوا رو ذخیره کنم همیشه پیشم باشه و ازش استفاده کنم. مثل یه شیشه عطر.. واااای حس لب پنجره خیلی خوب بود، خیلی.. من عاشق این قسمت پاییزم که کم کم هواش میره که سرد بشه!! دلم می خواد بارها و بارها این حس و تجربه کنم. مثلاً 30 تا پاییزِ دیگه هم ! :)